
نمی دانم چرا رفتی؟؟؟
نمی دانم چرا !!!
شاید خطا کردم و تو…
بی آنکه فکرغربت چشمان من باشی
نمیدانم کجا؟!
تا کی؟!
برای چه؟!
ولی رفتی …
بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید
و بعد از رفتنت رسم نوازش در غمی خاکستری گم شد
و گنجشکی که هر روز از کنار پنجره با مهربانی دانه برمی داشت ،
تمام بال هایش غرق در اندوه غربت شد
و بعد از رفتن تو آسمان چشم هایم خیس باران بود
و بعد از رفتن تو تمام هستی ام از دست خواهد رفت
و من بی تو هزاران بار در لحظه خواهم مرد….
نظرات شما عزیزان:
میلاد 
ساعت21:55---5 بهمن 1391
سلام دوست گلم وب زیبایی داری برای همکاری یا تبادل لینک به خبر بده اگه مایل بودی خوشحال میشم با هم دوست و همکار باشیم ولی در کل بهم سر بزن
+ دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:
,
ساعت17:8 mohanad
| |